پایان وبلاگ نویسی


چند روز پیش وقتی در جمعی و به صورت یواشکی در حال به روز رسانی وبلاگم بودم، یکی از دوستان که متوجه موضوع شد، با حیرت انگشت به دهان گزید که:" وبلاگ داری؟! بابا تو از اون فسیل ها هستی ها!"

واقعیتش هم این است که شبکه های اجتماعی با ساختار و کارکردهای جدیدشان، عرصه را برای وبلاگ ها تنگ کرده اند و می توان اذعان کرد که وبلاگ نویسان باید تا به حال منقرض شده باشند. با این همه چرا هنوز کسانی وجود دارند که در مقابل وسوسه تعطیل کردن وبلاگشان مقاومت می کنند؟ (ادامه مطلب را ببینید...)

از زمان انقلاب صنعتی تاکنون، روال زندگی آدم ها هر سال به طرز حیرت آوری سریع تر شده است. از وقتی هم که اینترنت متولد شده، این روند، سرعت وحشتناک تری گرفته است. اگر 20 سال پیش مردم وقت و حوصله خواندن رمان های 1000 صفحه ای را داشتندی ، حالا داستان کوتاه های چند صفحه ای هم به سختی می توانند خواننده ای برای خودشان دست و پا کنند. و جای آن ها را مجموعه های تلویزیونی و سینمایی بسیار مهیج تر گرفته اند. این روزها حتی روزنامه ها هم در حال انقراضی تدریجی هستند و مخاطبانشان را تحویل وب گاه های خبری و نسخه های الکترونیکی خود می دهند.وبلاگ های شخصی نیز جای خودشان را به شبکه های اجتماعی داده اند که سهولت و فراگیری به مراتب بیشتری هم دارند.

نتیجه این مهاجرت از زندگی سنتی به مدرن و از زندگی مدرن به این وضع ناشناخته فعلی، سطحی شدن توجه به موضوعات در میانه یک بمباران اطلاعاتی شگفت انگیز است. وقتی شما هر لحظه پیام ها و محتواهای مختلفی را از طریق تلفن همراهتان دریافت می کنید، طبیعی است که دیگر انگیزه و مهم تر از آن فرصتی برای مراجعه مستقل به محتواهای موجود دیگر نداشته باشید.

آدم ها در زمان حاضر تبدیل شده اند به اقیانوسی از اطلاعات به عمق یک سانتی متر. آن ها به هر موضوعی در حد چند ثانیه توجه می کنند و ذهن سریع آن ها یادگفته است که فوراً متوجه موضوع بعدی شود. در این شرایط طبیعی است که پست های وبلاگی هم جای خودشان را به توئیت های یک خطی بدهند.

برای من، انسان جدید با این خصوصیات و این شرایط زندگی، موجودی ترحم بر انگیز است. هر چند سطح رفاه، بهداشت و تحصیلات، در 100 سال اخیر و به لطف پدیده های تکنولوژیک، پیشرفت خیره کننده ای داشته است، اما این پیشرفت به قیمت تنزل رتبه آگاهی های عمیق و سطح فکری آدمیان ایجاد شده است. بعضی وقت ها آرزو می کنم که کاش در زمانی قدیم تر پا به دنیا گذاشته بودم که جهان، جهان بهتری بود...